حدیث روز
امام حسين عليه السلام: خوش اخلاقى عبادت است. (كنزالعمال، ج13، ص151، ح36472)
امام على عليه السلام: هر كس خوش اخلاق باشد، زندگى اش پاكيزه و گوارا مى گردد. (نهج البلاغه،خطبه 184)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :يكديگر را به رفتار نيك با زنان سفارش كنيد.بحارالأنوار، ج33، ص628
رسول اكرم صلى الله عليه و آله:هرزنى،از دنيابرودوشوهرش ازاوراضى باشد،به بهشت مى رود.نهج الفصاحه،ح 1022
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :حيا خوب است ولى براى زنان خوب تر است. نهج الفصاحه، ح 2006

فرزندان ام البنين سلام الله عليها

اول از همه ، قمر بنى هاشم عليه السلام متولد گرديد، و بعد بترتيب : عبدالله و جعفر و عثمان گام به جهان هستى گذاشتند.

فرزندان ام البنين - همگى - در زمين كربلا شهيد شدند و نسل ام البنين عليه السلام از طريق عبيدالله بن قمر بنى هاشم بسيار مى باشند. چون بشير به فرمان اما زين العابدين عليه السلام وارد مدينه شد تا مردم را از ماجراى كربلا و بازگشت اسراى آل الله با خبر سازد در راه ام البنين سلام الله عليه او را ملاقات كرد و فرمود: اى بشير، از امام حسين عليه السلام چه خبر دارى ؟ بشير گفت : اى ام البنين ، خداى تعالى ترا صبر دهد كه عباس ‍ تو كشته گرديد. ام البنين سلام الله عليه فرمود: از حسين سلام الله عليه مرا خبر ده . بدينگونه ، بشير خبر قتل يك يك فرزندانش را به او خبر داد اما ام البنين پياپى از امام حسين عليه السلام خبر مى گرفت وى گفت : فرزندان من و آنچه در زير آسمان است ، فداى حسينم باد! و چون بشير خبر قتل آن حضرت را به او داد صيحه اى كشيد و گفت : اى بشير، رگ قلبم را پاره كردى ! و صدا به ناله و شيون بلند كرد.

مامقانى گويد: اين شدت علاقه ، كاشف از بلندى مرتبه او در ايمان ، و قوت معرفت او به مقام امامت است كه شهادت چهار جوان خود را كه نظير ندارند در راه دفاع از امام زمان خويش سهل مى شمارد.

به نوشته علامه سماوى در ابصارالعين : ام البنين سلام الله عليه همه روزه به بقيع مى رفت و مرثيه مى خواند، به نوعى كه مروان - با آن قساوت قلب - از ناله و گريه ام البنين سلام الله عليه به گريه مى افتاد و اشكهاى خود را با دستمال پاك مى كرد. نيز هنگامى كه زنها او را با عنوان ام البنين خطاب كرده و به وى تسليت مى داده اند اين ابيات را سرود:

لا تدعونى و يك ام البنين

 

تذكرنى بليوث العرين

 كانت بنون لى ادعى بهم

 و اليوم اصبحت و لا من بنين

 اربعه مثل نسور الربى

 قد واصلوا الموت بقطع الوتين

 تنازع الخرصان اشلائهم

 

فكلهم امسوا صريعا طعين

 يا ليت شعرى اكما اخبروا

 بان عباسا مقطوع اليدين

 يعنى اى زنان مدينه ، ديگر ام البنين نخوانيد و مادر شيران شكارى ندانيد، مرا فرزندانى بود كه به سبب آنها ام البنينم مى گفتند، ولى اكنون ديگر براى من فرزندى نمانده همه را از دست داده ام . آرى ، من چهار باز شكارى داشتم كه آنها را هدف تير قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع نمودند و دشمنان با نيزه هاى خود ابدان طيبه آنها را از هم متلاشى كردند و در حالى كه روز را به پايان بردند كه همه آنها با جسد چاك چاك بر روى زمين افتاده بودند. اى كاش مى دانستم آيا اين خبر درست است كه دستهاى فرزندم قمر بنى هاشم عليه السلام را از تن جدا كردند؟!