حدیث روز
امام حسين عليه السلام: خوش اخلاقى عبادت است. (كنزالعمال، ج13، ص151، ح36472)
امام على عليه السلام: هر كس خوش اخلاق باشد، زندگى اش پاكيزه و گوارا مى گردد. (نهج البلاغه،خطبه 184)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :يكديگر را به رفتار نيك با زنان سفارش كنيد.بحارالأنوار، ج33، ص628
رسول اكرم صلى الله عليه و آله:هرزنى،از دنيابرودوشوهرش ازاوراضى باشد،به بهشت مى رود.نهج الفصاحه،ح 1022
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :حيا خوب است ولى براى زنان خوب تر است. نهج الفصاحه، ح 2006

چگونه می‌توانیم بفهمیم دین اسلام بر حق است؟

پاسخ به شبهات

چگونه می‌توانیم بفهمیم دین اسلام بر حق است؟

 

ما که نه پیامبر(صلی الله علیه واله) و نه امام (علیه السلام) را دیده‌ایم، چگونه می‌توانیم بفهمیم دین اسلام بر حق است؟

نه فقط دین مبین اسلام، بلکه هیچ حق و باطلی با دیدن ظاهری شناخته و فهمیده نمی‌شود؛ بلکه خداوند متعال، برای هر شناختی، ابزار متناسب با آن را به انسان موهبت نموده است؛ چنان که برای شناخت محسوسات، حواس پنجگانه را داده است.

شناخت حق و باطل، کار “عقل” است، نه کسی با عقل می‌تواند رنگ یا اندازه را بشناسد، و نه کسی به حواس پنجگانه، می‌تواند اصول عقلی را بشناسد.

خداوند متعال، در عقل بشر، اصول و چارچوب‌هایی را به صورت فطری نهادینه کرده است و بشر هر امری را به آنها ارجاع داده و سپس تصدیق و یا تکذیب می‌کند.

البته فهم و ایمان، محبت و بغض، دوستی و دشمنی و …، نیز با قلب شناخته و درک می‌شوند؛ لذا ممکن است که عقل حکم دهد، اما قلب تبعیت نکند؛ چنان که ابلیس لعین، خدا و معاد را می‌شناخت، اما تمرد و استکبار نمود؛ و یا فرعون حضرت موسی علیه السلام را بسیار دیده  بود، در خانه و قصر خودش بزرگ شده بود، او را به فرزندی قبول کرده بود، پس از بعثت نیز بارها ایشان را دید و مجادله کرده بود، و در ضمن خودش می دانست که إله و ربّ مردم نیست … اما کافر بود و عناد کرد و هلاک شد؛ و یا هر جنایتکاری به حکم عقل می‌داند که جنایت مذموم است، اما مرتکب می‌شود.

بنابراین، دیدن به چشم سر (مادی)، هیچ نقش و اثری در شناخت ندارد، مگر این که دل بینا باشد؛ مگر آدمی با چشم چه چیزی را می‌بیند؟! فقط بدن و شکل را می‌بیند و این دلیلی برای اثبات حق نمی‌باشد. بسیاری پس از دیدن معجزات الهی به چشم، گفتند: حالا یقین کردم که سحر است!

فرض کنید که کسی پیامبر اکرم و یا امیرالمؤمنین و یا سایر امامان صلوات الله علیهم اجمعین را دید، سخن‌شان را نیز شنید؛ حال از کجا می‌فهمد که حق می‌گویند؟!

بسیاری از کسانی که در عصر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، به کفر و شرک خود باقی ماندند و یا حتی نفاق و دشمنی مضاعف ورزیدند، ایشان را مکرر می‌دیدند، برخی حتی نماز را به امامت ایشان می‌خواندند – بسیاری از دشمنان اسلام و اهل بیت علیهم السلام و حتی قاتلان امامان، ایشان را می‌دیدند؛ آیا ابن ملجم امیرالمؤمنین علیه السلام را ندیده بود، آیا جعده لعنه الله علیه، همسرش امام حسن مجتبی علیه السلام را ندیده بود که بفهمد بر حق است و او را با زهر ترور نکند؟! و یا شمر و خولی و …، امام حسین علیه السلام را ندیده بودند؟ آیا هارون و مأمون لعنه الله علیهما، امامان موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا علیهما السلام را  ندیده  بودند …؟! اما در آن زمان نیز مسلمانان و مؤمنان بسیاری در بلاد دور و نزدیک بودند که هیچ گاه ایشان را ندیدند؛ مثل ما.

 

    -در اسلام عزیز، “اصول دین” تحقیقی است، نه دیداری. یعنی باید به عقلی که به نور علم می‌بیند شناخته شود، و به قلب فهم گردد و ایمان آورده شود، و به اعضا و جوارح و البته با نیت خالص، به دستورات عمل شود.

بنابراین، دیدن یا ندیدن ایشان، هیچ نقشی در شناخت توحید، معاد، اسلام، قرآن، ولایت، امامت … و هیچ حق یا باطل دیگری ندارد؛ چنان که دیدن یا ندیدن حضرت امام مهدی علیه السلام، هیچ نقشی در شناخت، باور و تبعیت از امام، و انتظاری راستین و گام برداشتن در مساعد نمودن شرایط ظهور ندارد.

 

چشم ظاهر و چشم باطن:

روح آدمی نیز مانند بدنش، چشم و گوش (سمع و بصر) و نیز قلب دارد و اگر روحش کَر و کور شود و قلبش ممهور گردد و هیچ حقیقتی را درک نکند، از حیوان نیز پست‌تر می‌گردد:

«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف، ۱۷۹)

ترجمه: و حقّا که ما بسیارى از جن و انس را (گویى) براى دوزخ آفریده‌ایم، زیرا که دل‌ها دارند ولى (حقایق را) بدان نمى‌فهمند، و چشم‌ها دارند، ولى بدان (به عبرت) نمى‌نگرند و گوش‌ها دارند ولى بدان (معارف حقّه را) نمى‌شنوند؛ آنها مانند چهارپایانند بلکه گمراه‌ترند (زیرا با داشتن استعداد رشد و تکامل، به راه باطل مى‌روند) و آنها همان غافلانند.

چشم سَر، فقط اجسام را می‌بیند، آن هم اگر نور باشد و نیز تا حدودی؛ اما همه چیز که جسمیت ندارد؛ مگر ما خداوند سبحان، فرشتگان، وحی و یا معادی که هنوز برپا نشده است را به چشم سر می‌بینیم؛ یا مگر محبت، عشق، نفرت و … جسمیت خارجی دارند؟! خیر، بلکه هر چیزی با نشانه‌ها و آثارش شناخته می‌شود، وقتی آثاری را دیدیم و یا شنیدیم، آن را به عقل ارجاع داده و می‌شناسیم و به قلب (جان) ارجاع داده و فهم می‌نماییم.

    -آیا یک نابینا، هیچ شناخت و باوری ندارد؟ آیا اگر چشم کسی را ببندند، دیگر تمامی شناخت‌های خود را از دست می‌دهد؟ آیا آنان که حتی با چشم غیر مسلح، تا کهکشان‌ها را می‌بینند، حقایق را نثی شناخته و فهم می‌کنند و ایمان می‌آورند؟! خیر، چرا که چشم دلشان کور شده است، اجسام را می‌بینند، اما حقایق را نمی‌بینند.

«أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ» (الحج، ۴۶)

ترجمه: آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایى داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهاى شنوایى که با آن (نداى حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهاى ظاهر نابینا نمى‌شود، بلکه دلهایى که در سینه‌هاست (در جان و فطرت است) کور مى‌شود.

منبع: ایکس شبهه