آیه ی 59- 60 سوره ی احزاب چنین است:
یا اَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِاَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ ذٰلِکَ اَدْنی ٰ اَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللّٰهُ غَفوراً رحیماً (59) لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقونَ وَالَّذینَ فی قُلوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَ لایُجاوِرونَکَ فیها اِلاّ قَلیلاً (60) . ..ای پیغمبر! به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنین بگو که جِلبابهای (روسریها) خویش را به خود نزدیک سازند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند نزدیکتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی به وجود می آورند، از کارهای خود دست برندارند ما تو را علیه ایشان خواهیم برانگیخت. در آن وقت فقط مدت کمی در مجاورت تو خواهند زیست.
در این آیه دو مطلب را باید مورد دقت قرار داد: یکی اینکه «جلباب» چیست و نزدیک کردن آن یعنی چه؟ دیگر اینکه آنچه به عنوان علت و فایده ی این دستور ذکر شده که «شناخته شوند و مورد آزار واقع نشوند» چه معنی دارد؟ .
اما مطلب اول: در اینکه جلباب چه نوع لباسی را می گویند کلمات مفسرین و لغویّین مختلف است و به دست آوردن معنای صحیح کلمه دشوار می باشد.
درمفردات راغب که کتاب دقیق و معتبری است و مخصوص شرح لغتهای قرآن نگاشته شده است می گوید: یعنی پیراهن و روسری
قاموس می گوید: جلباب عبارت است از پیراهن و یک جامه ی گشاد و بزرگ کوچکتر از ملحفه و یا خود ملحفه (چادر مانند) که زن به وسیله ی آن تمام جامه های خویش را می پوشد، یا چارقد.
در لسان العرب می نویسد: جلباب جامه ای است از چارقد بزرگتر و از عبا کوچکتر. زن به وسیله ی آن سر و سینه ی خود را می پوشاند.
آنچه صحیحتر به نظر می رسد این است که در اصل لغت کلمه ی «جلباب» شامل هر جامه ی وسیع می شده است ولی غالباً در مورد روسریهایی که از چارقد بزرگتر و از ردا کوچکتر بوده است به کار می رفته است. ضمناً معلوم می شود دو نوع روسری برای زنان معمول بوده است: یک نوع روسریهای کوچک که آنها را «خِمار» یا «مقنعه» می نامیده اند و معمولاً در داخل خانه از آنها استفاده می کرده اند. نوع دیگر روسریهای بزرگ که مخصوص خارج منزل بوده است. این معنی با روایاتی که در آنها لفظ «جلباب» ذکر شده است نیز سازگار است، مانند روایت عبیداللّٰه حلبی که در تفسیر آیه ی 60 سوره ی نور نقل کردیم. مضمونش این بود که در مورد زنان سالخورده جایز است خمار و جلباب را کنار بگذارند و نگاه به موی آنها مانعی ندارد. از این جمله فهمیده می شود که جلباب وسیله ی پوشانیدن موی سر بوده است.
همچنین در روایات دیگر درکافی [1]در تفسیر همان آیه وارد شده است که حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «اَلْخِمارُ وَالْجِلْبابُ اِذا کانَتِ الْمَرْأَةُ مُسِنَّةً» یعنی وقتی زن سالخورده ای باشد جایز است چارقد و روسری را زمین بگذارد.
بنابراین مقصود از نزدیک ساختن جلباب، پوشیدن با آن می باشد؛ یعنی وقتی می خواهند از خانه بیرون بروند روسری بزرگ خود را با خود بردارند. البته معنی لغوی نزدیک ساختن چیزی، پوشانیدن با آن نیست بلکه از مورد چنین استفاده می شود. وقتی که به زن بگویند جامه ات را به خود نزدیک کن مقصود این است که آن را رها نکن، آن را جمع و جور کن، آن را بی اثر و بی خاصیت رها نکن و خود را با آن بپوشان.
استفاده ی زنان از روپوشهای بزرگ که بر سر می افکنده اند دو جور بوده است: یک نوع صرفاً جنبه ی تشریفاتی و اسمی داشته است همچنانکه در عصر حاضر بعضی بانوان چادری را می بینیم که چادر داشتن آنها صرفاً جنبه ی تشریفاتی دارد. با چادر هیچ جای بدن خود را نمی پوشانند، آن را رها می کنند. وضع چادر سرکردنشان نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند و از اینکه مورد بهره برداری چشمها قرار بگیرند ابا و امتناعی ندارند. نوع دیگر برعکس بوده و هست: زن چنان با مراقبت جامه های خود را به خود می گیرد و آن را رها نمی کند که نشان می دهد اهل عفاف و حفاظ است. خودبه خود دور باشی ایجاد می کند و ناپاکدلان را مأیوس می سازد.
و اما مطلب دوم یعنی بحث در علتی که برای این دستور ذکر شده است:
مفسرین گفته اند: معنای این جمله این است که وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاکدامنی را رعایت کند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمی کنند متعرض آنها شوند.
بنا به اين احتمال دوم معنی جمله این است که بدین وسیله شناخته می شوند که زنان نجیب و عفیف می باشند و بیماردلان از اینکه به آنها طمع ببندند چشم می پوشند زیرا معلوم می شود اینجا حریم عفاف است، چشم طمع کور و دست خیانت کوتاه است.
در این آیه حدود پوشش بیان نشده است. از این آیه نمی توان فهمید که آیا پوشیدن چهره لازم است یا نه. آیه ای که حدود پوشش را بيان كرده است آیه ی 31 سوره ی نور است.
مطلبی که از این آیه استفاده می شود و یک حقیقت جاودانی است این است که زن مسلمان باید آنچنان در میان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از آن هویدا باشد و با این صفت شناخته شود، و در این وقت است که بیماردلان که دنبال شکار می گردند از آنها مأیوس می گردند و فکر بهره کشی از آنها در مخیّله شان خطور نمی کند. می بینیم که جوانان ولگرد همیشه متعرض زنان جلف و سبک و لخت و عریان می گردند. وقتی که به آنها اعتراض می شود که چرا مزاحم می شوی، می گویند اگر دلش این چیزها را نخواهد با این وضع بیرون نمی آید.
این دستور که در این آیه آمده است مانند دستوری است که در بیست و پنج آیه قبل از این آیه خطاب به زنان رسول خدا وارد شده است: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَولِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ» یعنی در سخن گفتن رقّت زنانه و شهوت آلود که موجب تحریک طمع بیماردلان می گردد به کار نبرید. در این آیه دستور وقار و عفاف در کیفیت سخن گفتن را بیان می کند و در آیه ی مورد بحث دستور وقار در رفت و آمد را.
حرکات و سکنات انسان گاهی زباندار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنی دار است و به زبان بی زبانی می گوید دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن. گاهی برعکس با بی زبانی می گوید دست تعرض از این حریم کوتاه است.
به هر حال آنچه از این آیه استفاده می شود این است، نه کیفیت خاصی برای پوشش. از نظر کیفیت پوشش فقط آیه ی 31 سوره ی نور است که مطلب را بیان می فرماید و باتوجه بدین که این آیه بعد از آیه ی سوره ی نور نازل شده است می توان فهمید که منظور از «یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ» این است که دستور قبلی سوره ی نور را کاملاً رعایت نمایند تا از شرّ آزار مزاحمان راحت گردند.
در آیه ی قبل از این آیه می فرماید: «وَالَّذینَ یُؤْذونَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبوا فَقَدِ احْتَمَلوا بُهْتاناً وَ اِثْماً مُبیناً» یعنی آنان که بدون جهت مردان و زنان باایمان را آزار می رسانند بهتان و گناه بزرگی مرتکب می گردند. این آیه رسماً به کسانی پرخاش می کند که مردان و زنان مسلمان را آزار می رسانند. بلافاصله به زنان دستور می دهد که در رفتار خود وقار و سنگینی را کاملاً رعایت کنند تا از آزار افراد مزاحم مصونیت پیدا کنند. توجه بدین آیه بهتر به فهم مقصود آیه ی مورد بحث کمک می کند.
نکته ای از آیه ی مورد بحث استفاده می شود و آن این است که افرادی که در کوچه هاو خیابانها مزاحم زنان می گردند از نظر قانون اسلام مستحق مجازات سخت و شدیدی می باشند. تنها مثلاً آنها را به کلانتری جلب کردن و تراشیدن سر آنها کافی نیست، بسیار سخت تر باید مجازات شوند. قرآن می فرماید: «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقونَ وَالَّذینَ فی قُلوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرونَکَ فیها اِلاّ قَلیلاً» یعنی اگر اینها دست از عمل زشت خود برندارند تو را فرمان می دهیم که به آنها حمله بری که دیگر جز اندکی در پناه تو نخواهند بود. حداقل آنچه از این آیه مفهوم می شود تبعید آنها از جامعه ی پاک اسلامی است. جامعه هر اندازه برای عفاف و پاکی احترام بیشتری قائل باشد برای خائنان مجازات شدیدتری قائل می شود، و عکس آن، برعکس.
[1] . کافی ج 5/ص 522
مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج19، ص 501