سرودههای جدید رضا اسماعیلی برای میلاد امام زمان(عج)
متن این اشعار به شرح زیر است:
امین درد آگاهم! تو را من چشم در راهم
دلیل عصمت راهم! تو را من چشم در راهم
شب است و بى چراغم من، اسیر کوره راهم من
بتاب اى خضر بر راهم، تو را من چشم در راهم
شبم را نور باران کن، نگاهم را چراغان کن
که بى مهر تو گمراهم، تو را من چشم در راهم
تو خورشید جهانتابى، تو نور خالص و نابى
تو را اى خوب! مىخواهم، تو را من چشم در راهم
تو هستى رامش جانم، تو غایب، من پریشانم
اسیر حسرت و آهم، تو را من چشم در راهم
مگر از ما تو دلگیرى، نقاب از رخ نمىگیرى؟
ظهورت هست دلخواهم، تو را من چشم در راهم
پر از بوى گناهم من، شهید اشک و آهم من
اگر مغضوب درگاهم، تو را من چشم در راهم
برادر قصد من دارد، به راهم گرگ مى بارد
چو یوسف مانده در چاهم، تو را من چشم در راهم
دلم از بوى شب فرسود، بتاب اى قبله ی موعود!
تو هستى مهر و هم ماهم، تو را من چشم در راهم
نشستم تا بیایى تو، کجایى تو؟ کجایى تو؟
امین درد آگاهم ! تو را من چشم در راهم
غزل دوم
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
تو میآیی و شب زمین میخورد
و قد میکشد نور، در آسمان
قفس با ظهور تو خط میخورد
زمین میشود سهم آزادگان
به سر میرسد فصل سرد سکوت
ترک میخورد بغض فریادمان
تو میآیی از فصل عدل علی
به تقسیم لبخند، تقسیم نان
تو از سمت طوفان شبی میرسی
به دست تو تیغی عدالت نشان
تو میآیی و با سرانگشت تو
ورق میخورد سرنوشت جهان
تو در باغ آدینه گل میکنی
بهار عدالت، امام زمان!